شناسهٔ خبر: 11612 - سرویس سینما و رسانه
نسخه قابل چاپ

نقدی بر آثار جشنواره(9)/«برف» ساختۀ مهدی رحمانی؛

خانوادۀ برفی

فیلم سینمایی برف فیلم برف اگرچه از ساختاری خوب، بازیگرانی حرفه‌ای و بازی قوی برخوردار است اما نمی‌تواند پیام مثبتی را به مخاطب القا کند و او را با همه مسائلی که در ذهنش به وجود آورده، بی‌آنکه به آن‌ها سامان دهد، رها می‌کند.

فرهنگ امروز/ویدا غلامی: فیلم "برف" سومین ساخته بلند "مهدی رحمانی" پس از "دیگری" و "پنهان" میباشد که مانند آنها در ژانر اجتماعی ساخته شده است. او که در فیلم اولش خانوادهای روستایی و در فیلم دومش خانوادهای مدرن را نشان داده، این بار به سراغ خانوادهای سنتی در فضای شهری رفته و دغدغههای زندگی آنها را به نمایش گذاشته است.

این فیلم که یک ملودرام شهری است، التهاب یک روز از خانوادهای را به نمایش میگذارد که خود را آماده پذیرایی از خواستگار دخترشان میکنند. خانوادهای سنتی از طبقه متوسط جامعه که پدر و مادر (رویا تیموریان) آن، افرادی خیّر و با اعتقادند و سالهاست مؤسسه خیریهای را اداره میکنند؛ اما اکنون در گردش گردون، خودشان نیازمند کمک و یاریاند و چارهای جز توکل بر خدا ندارند.

خلاصه داستان:

مجید (افشین هاشمی)، برادر بزرگ خانواده، به خاطر وامی که از بانک گرفته و چکهای بیمحلی که کشیده، به بانک و افراد زیادی بدهکار است. پدرش که ضامن چکهای او شده، اکنون در دادگستری به سر میبرد تا پاسخگوی دادگاه و طلبکاران باشد. مسئولین بانک نیز برای مصادره خانه اقدام کردهاند اما با التماسها و درخواستهای "هایده جون" (رویا تیموریان)، مادر خانواده، چند روز دیگر نیز به آنها مهلت میدهند.

امید (محمدرضا غفاری)، پسر کوچک خانواده، که برای گذراندن یک روز تعطیلی و مرخصی از سربازی به خانه بازگشته و از همه چیز بیخبر است، کمکم از همه اتفاقاتی که در نبود او افتاده مطلع میشود و برادر بزرگ خود را به خاطر آنچه برای خانواده پیش آورده، سرزنش میکند.

سارا (آناهیتا افشار)، تکدختر خانواده است که پس از یک ازدواج ناموفق با شخصی به نام حامد (میلاد کی-مرام)، اکنون خود را برای مراسم خواستگاری آماده میکند. او از حامد، که مدرک دکترای ادبیات دارد و استاد دانشگاه است، طلاق گرفته و تصمیم به ازدواج با شخصی به نام کوروش دارد که در آلمان زندگی می-کند و در شرکت BMW مشغول به کار است.

خاطره (مینا ساداتی)، از دوستان قدیمی و خانوادگی آنهاست که پیش از رفتن امید به سربازی، روابط دوستانه ای با وی داشته اما اکنون با حامد ـ همسر سابق سارا ـ سر و سرّی دارد.

خانوم جون (رابعه مدنی)، مادربزرگ پدری خانواده، که فردی معتقد اما مدرن و بهروز است و پیشتر از اتفاقات رخداده بیخبر بوده و اکنون توسط پدر خانواده در جریان برخی از آنها قرار میگیرد، به بهانه عمل جراحی معدهاش به تهران میآید و سعی میکند به اعضای خانواده امیدواری و آرامش بدهد.

در پایان داستان، خواستگاران سارا بالاخره بدون حضور پدرش می آیند، نیمه شب است همه از خستگی در جای جای خانه خوابشان برده است، امید که برای مرخصی چند روزه آمده از بس در این یک روز درگیر مشکلات خانوادگی و شخصی شده است، خسته زیر بارش برف به پادگان برمی گردد.

 

نقد و تحلیل:

فیلم "برف" به نویسندگی "حسین مهکام"، بررسی دغدغههایی است که در جامعه کنونی، نمونههای فراوانی از آن وجود دارد. از وام، بدهی، طلبکار، ضامن، دادگاه و مصادره گرفته تا روابط دختر و پسر و ازدواج و طلاق و...

اما نگاههای متفاوتی به داستان و شخصیتهای آن وجود دارد؛

فیلم کاراکتر اصلی ندارد و همه شخصیتهای آن، به تنهایی یک کاراکتر اصلی محسوب میشوند.

مجید اگرچه مقصر همه مشکلات به نظر میرسد که همه اعضای خانواده را درگیر کرده است، اما در پایان مشخص میشود که شخصیتی مثبت و فداکار داشته و جور اشتباهات خواهر خود را نیز به دوش میکشد، بیآنکه کسی از آن اطلاع داشته باشد.

خاطره که دختری خوب و فهمیده و دوستی باوفا و صمیمی به نظر میرسد، در آخر داستان، شخصیتی کاملاً متفاوت از او نشان داده میشود که بیتفاوت نسبت به روابط دوستی که با امید داشته، با حامد طرح دوستی ریخته و حتی شاید او بوده که باعث جدایی سارا از حامد شده است!

مادربزرگ مهربان قصه گرچه از یک سو فردی معتقد و با ایمان است، اما از سوی دیگر یکی از افراد پر و پا قرص  موسیقی‌های ماهوارهای، رقص و شادیهایی از این قبیل است.

سبک کارهای رحمانی، خانواده محور است. وی ارزش و اهمیت بسیاری برای خانواده قائل است و جامعه را در پیوندی تنگاتنگ با خانواده میداند که آرامش هر یک از آنها مستلزم وجود آرامش در دیگری است.

پردازش بسیار خوب داستان باعث شده است، با اینکه مخاطب، قصه این خانواده را تنها در یک روز از زندگی آنها تماشا میکند، اما نه تنها دچار کسالت نمیشود، بلکه تا پایان، مشتاق و مجذوب باقی میماند و ثابت بودن لوکیشن نیز او را ابداً آزار نمیدهد.

بیننده، درگیر روابط آدمهای داستان میشود و در یک روز پر التهاب، در یک زمستان سرد با غمها و شادی-های خانواده‌ای پر تکاپو همراه میشود. شخصیتهای داستان هر یک به نوعی از گذشته خود فرار میکنند، ناراحت و ناامیدند و تک تک روزنههای امید در حال بسته شدن به روی آنهاست.

نورپردازی صحیح و حرکتهای درست و به جای دوربین در کنار موسیقی مناسب همراه با بازی قوی بازیگران فیلم.، به خوبی تنش را در میان این خانواده نشان میدهد.

در سینمای امروز، بررسی مسائل و مشکلات اجتماعی و بیان راه حل منطقی برای رفع آن، جای خود را به سیاهنمایی اجتماعی داده است.

اگرچه دغدغههای خانواده این فیلم میتواند دغدغه بسیاری از افراد جامعه امروز باشد، اما مسلماً همه آنها به دنبال راه حلی برای رفع مشکل خود هستند و این فیلم با پردازش خوبی که داشت میتوانست نشان دهنده راهکار و یا روزنه امیدی به آنها باشد که متأسفانه هیچیک از صحنههای آن، چنین پیامی در خود نداشت.

 

 فیلم برف اگرچه از ساختاری خوب، بازیگرانی حرفهای و بازی قوی برخوردار است اما نمیتواند پیام مثبتی را به مخاطب القا کند و او را با همه مسائلی که در ذهنش به وجود آورده، بیآنکه به آنها سامان دهد، رها میکند.

نظر شما